جدول جو
جدول جو

معنی دشمن دار - جستجوی لغت در جدول جو

دشمن دار
(رَ بُ دَ / دِ)
دشمن دارنده. آنکه او را دشمن باشد. دارای دشمن. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، که دشمن گیرد. که دیگری را دشمن شمرد. مبغض. دشمن. عدو. (یادداشت مرحوم دهخدا). مقابل دوست دار. یعنی آنکه هم مراد دشمنان باشد. (آنندراج) :
ز بیم تیغ تو آنرا که دشمن دار تو باشد
همه ساله دو رخ بر گونۀ دینار تو باشد.
فرخی.
اگر فردا شفاعت را ز احمد طمع میداری
چرا امروز دشمن دار اهل البیت و فرزندی.
ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 335).
صلح دشمن دار باشد عاریت
دل بسوی جنگ دارد عاقبت.
مولوی.
، متنفر ونفرت کننده. (ناظم الاطباء). شنف. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی چاقو که دارای دکمه یا فنر است و تا دکمه یا فنر را فشار ندهند تیغۀ چاقو خم نمی شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دشمن شکر
تصویر دشمن شکر
دشمن شکرنده، کسی که دشمن خود را درهم شکند و خرد کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامنه دار
تصویر دامنه دار
مفصّلغ طولانی، وسیع، پهناور، با عرض و طول بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دشمن کام
تصویر دشمن کام
کسی که اوضاع و احوالش بر وفق مراد دشمن است، مطابق کام و آرزوی دشمن، تیره بخت، برای مثال محنت زده ای غریب و رنجور / دشمن کامی ز دوستان دور (نظامی۳ - ۴۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
صاحب دکان، کاسبی که دکان دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشان دار
تصویر نشان دار
دارای نشان، دارای علامت
فرهنگ فارسی عمید
(دُ مَ)
عمل دشمن دار. دشمن داشتن. قلاء. (از دهار). و رجوع به دشمن دار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشمه دار
تصویر چشمه دار
هر چیز که سوراخ سوراخ باشد مانند زره، حلقه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دشمن کام
تصویر دشمن کام
کسی که حالش موافق حال دشمن است مطابق آرزوی خصم بد بخت تیره بخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دشمن گداز
تصویر دشمن گداز
پایمال کننده دشمنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درون دار
تصویر درون دار
بد اندرون منافق
فرهنگ لغت هوشیار
پایندان دار، دگمه دار چون دشنه یا تفنگ کسی که دارای ضامن است و کفیل است. یا چاقوی ضامن دار. نوعی چاقوی دارای دگمه (ضامن) که چون چاقو را باز کنند بدون فشار دادن دگمه مزبور بسته نمی شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه دار
تصویر دامنه دار
وسیع، پهناور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامنه دار
تصویر دامنه دار
دارای وسعت، گسترده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دشمن یاری
تصویر دشمن یاری
خیانت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دشمن یار
تصویر دشمن یار
خائن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
Shopkeeper
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
commerçant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
winkelier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
dükkân sahibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
상점 주인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
店主
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
בַּעַל חָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
दुकानदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
pemilik toko
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
владелец магазина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
Ladenbesitzer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
tendero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
negoziante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
lojista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
店主
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
sklepikarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
власник магазину
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دکان دار
تصویر دکان دار
mwenye duka
دیکشنری فارسی به سواحیلی